- پیش فرش
- جعبه ای بشکل مکعب مستطیل که ارابه چی با درشکه چی بر آن نشیند و ارابه یا درشکه را براند
معنی پیش فرش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگاره
فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن بهاستدن پیش از تحویل مال یا غله، آنکه قبل از موعد مقرر و تهیه شدن جنس بها ستاند
فروختن کالایی که هنوز حاضر و موجود نیست و فروشنده پولی می گیرد که بعد آن را تحویل بدهد
Preconception, Presupposition
предвзятость , предположение
Vorurteil, Vorausannahme
упередження , припущення
uprzedzenie, założenie
先入之见 , 假设
preconceito, pressuposição
preconcetto, presupposizione
preconcepción, presuposición
préconception, présupposition
vooroordeel, veronderstelling
ความคิดล่วงหน้า , สมมติฐานล่วงหน้า
prasangka
مسبقةٌ , افتراضٌ مسبقٌ
पूर्वाग्रह , पूर्वानुमान
דעה קדומה , הַנָחָה מוּקדֶמֶת
先入観 , 前提
선입견 , 전제
ön yargı, ön varsayım
maoni ya awali, dhana ya awali
পূর্বধারণা , পূর্বধারণা
پیش فرض , پیشفرض
پیش نیاز
آنکه پیش از کسی بمیرد پیش میر، کسی که پیش از شاه یا امیر از غذای او خورد تااگر سمی در آن باشد وی بمیرد و مخدوم مصون ماند بلا گردان
در مشق سربازان بجلوی رو آوردن تفنگ بطور عمودی
عمل پیش فروش
درد دایم زائو قبل از تولد بچه درد ابتدایی زن باردار قبل از شدت آن و پیش از تولد فرزند
عمل پیش خر خریدن پیش از موعد
آنکه سخنش مقدم باشد کسی که در سخن غالب باشد: شبلی آن پیش حرف صاحب حال وان مربع نشین صدر کمال. (طال آملی)
آنکه ورق اول بازی از آن او باشد کسی که ورق اول بازی را بدو دهند سر برگ، پوسته ای که پیش از پیدایش برگ ظاهر شود