جدول جو
جدول جو

معنی پیش فرش - جستجوی لغت در جدول جو

پیش فرش
جعبه ای بشکل مکعب مستطیل که ارابه چی با درشکه چی بر آن نشیند و ارابه یا درشکه را براند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش فرض
تصویر پیش فرض
انگاره
فرهنگ واژه فارسی سره
فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن بهاستدن پیش از تحویل مال یا غله، آنکه قبل از موعد مقرر و تهیه شدن جنس بها ستاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش فروش
تصویر پیش فروش
((فُ))
فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن، دریافت پول پیش از تحویل مال یا غله
فرهنگ فارسی معین
فروختن کالایی که هنوز حاضر و موجود نیست و فروشنده پولی می گیرد که بعد آن را تحویل بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش فرض
تصویر پیش فرض
Preconception, Presupposition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
предвзятость , предположение
دیکشنری فارسی به روسی
Vorurteil, Vorausannahme
دیکشنری فارسی به آلمانی
упередження , припущення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
uprzedzenie, założenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
先入之见 , 假设
دیکشنری فارسی به چینی
preconceito, pressuposição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
preconcetto, presupposizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
preconcepción, presuposición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
préconception, présupposition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
vooroordeel, veronderstelling
دیکشنری فارسی به هلندی
ความคิดล่วงหน้า , สมมติฐานล่วงหน้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
مسبقةٌ , افتراضٌ مسبقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
पूर्वाग्रह , पूर्वानुमान
دیکشنری فارسی به هندی
דעה קדומה , הַנָחָה מוּקדֶמֶת
دیکشنری فارسی به عبری
maoni ya awali, dhana ya awali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
পূর্বধারণা , পূর্বধারণা
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیش فرض , پیش‌فرض
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیش شرط
تصویر پیش شرط
پیش نیاز
فرهنگ واژه فارسی سره
آنکه پیش از کسی بمیرد پیش میر، کسی که پیش از شاه یا امیر از غذای او خورد تااگر سمی در آن باشد وی بمیرد و مخدوم مصون ماند بلا گردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش فنگ
تصویر پیش فنگ
در مشق سربازان بجلوی رو آوردن تفنگ بطور عمودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش فروشی
تصویر پیش فروشی
عمل پیش فروش
فرهنگ لغت هوشیار
درد دایم زائو قبل از تولد بچه درد ابتدایی زن باردار قبل از شدت آن و پیش از تولد فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش خری
تصویر پیش خری
عمل پیش خر خریدن پیش از موعد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سخنش مقدم باشد کسی که در سخن غالب باشد: شبلی آن پیش حرف صاحب حال وان مربع نشین صدر کمال. (طال آملی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ورق اول بازی از آن او باشد کسی که ورق اول بازی را بدو دهند سر برگ، پوسته ای که پیش از پیدایش برگ ظاهر شود
فرهنگ لغت هوشیار